.
1- قویترین سلاح ابر قدرتها برای تسخیر کشورها کدام است؟ وجود سیاستمدارانی است که از ملت خود، خلع قدرت و اراده کنند. ایران ما،
80 سال قبل توسط قوای متفقین اشغال نشد، بلکه اشغالگری رونمایی شده در سوم شهریور 1320، در واقع با کودتای انگلیسیها در سوم اسفند 1299 کلید خورده بود. آنها رضاخان را سر کار آوردند و شماری از غربزدگان را در اطراف او گماشتند. فرسودگی تدریجی ریشههای مقاومت، 16 سال طول کشید تا اینکه متفقین ظرف سه روز و بدون کمترین زحمت، ایران را اشغال کردند. پس از آن هم، فرزند بیاختیارتر رضاخان را به جای او گماشتند و 37 سال دیگر به استعمار ادامه دادند. 57 سال از قرن چهاردهم هجری شمسی که تا چند روز دیگر به پایان میرسد، با این تسخیرگری پنهان و پیدا سپری شد.
2- «احمد خان ملک ساسانی»، از دیپلماتهای عصر قاجار و پهلوی، در سِمَتهای مختلف در وزارت خارجه فعالیت کرد و سپس در سال 1328، از طرف محمد ساعد به معاونت نخستوزیری رسید. او درباره فضای تربیتی «مدرسه علوم سیاسی» پس از مشروطه و آغاز دوره رضا خان مینویسد «مدیران و معلمین، که اغلب شان فقط برای این انتخاب شده بودند که شاگردان را از طریق وطن پرستی منحرف و به خدمتگزاری اجنبی تشویق کنند، سرکلاس موضوع درس را کنار گذارده و راجع به اصل مقصود صحبت میکردند... روزی جناب سیدولیالله خاننصر که تشریح درس میدادند، فرمودند ایران مثل خزهای است که به دیوار چسبیده و دولت انگلیس به منزله آن دیوار است که اگر نباشد، خزه وجود خارجی ندارد... دستور
ذکاء الملک (فروغی)، منصورالملک و باقر کاظمی همیشه این بود که نبایستی اشخاص باهوش و باسواد جزو کارمندان وزارت خارجه درآیند». همین ذکاءالملک فروغی نخست وزیر رضان خان، به شاگردان گفته بود «آیا آستین لباس بدون دست می جنبد؟ انگلیس همان دست داخل آستین ایران است و ایران بیاو نمیتواند حرکت کند»!
3- انقلاب اسلامی به اعتراف دشمنان آن، نقطه عطف تاریخ است. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی، 5 خرداد 1390 در کنگره آمریکا گفت: «اکنون زمان گذشته و لولای تاریخ ممکن است به زودی چرخش پیدا کند. از گذرگاه خیبر [در عربستان] تا تنگه جبلالطارق
[در مراکش] دگرگونی عظیمی در خاورمیانه در جریان است. باید به یاد داشته باشیم که شعله آرزوهای ما میتوانند سرد و خاموش شوند، مانند همان اتفاقی که سال 1979 در ایران رخ داد.... باید بپذیریم نیروهای قدرتمندی وجود دارند که با الگوی مورد نظر ما معارضه میکنند». او یک سال قبلتر (مهر 1389) در پارلمان رژیم صهیونیستی گفته بود
«برنامه هستهای ایران با سرعت قطار تندرو پیش میتازد و ما مانند خودروی قراضه می خواهیم خود را به آن برسانیم و مهار کنیم».
4- در همان ایامی که نتانیاهو درباره گردش لولای تاریخ هشدار میداد،اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» در گزارشی اعلام کرد «ایران به صخره ای بزرگ در برابر آمریکا تبدیل شده و فراتر از ظرفیت پاسخگویی موثر ماست». همچنین، روز 22 آذر 1390، نشستی با حضور 3 مشاور امنیت ملی در دولت های فورد، کارتر، بوش پدر و اوباما در «شورای آتلانتیک» برگزار شد. بر اساس گزارش دویچه وله از این نشست، «برژینسکی، اسکوکرافت و جیمز جونز، همعقیده بودند که جهان در نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی شوروی قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره تاریخی است. برژینسکی گفت: ما نیازمند درک عمیقتر از چالشهای جهانی هستیم که آمریکا با آنها روبهرو شده؛ یکی از دلهرهآورترین موضوعات این است که ما در مقایسه با گذشته با چالشهای پیچیدهتری مواجه هستیم. درگیری نظامی با ایران دارای ابعاد فاجعهآمیز برای آمریکا خواهد بود».
5- غرب در 10- 12 سال اخیر، یک پروژه بزرگ را برای مهار ایران به اجرا گذاشت: «ایجاد آشوب سیاسی که تحریمهای فلجکننده از دل آن بیرون آمد؛ و دوم، بر کشیدن بانیان همان ضربه به عنوان جریانی که میتواند ایران را با مذاکره و واگذاری منابع قدرت ملی، از تحریمها نجات دهد». شاید هضم این ادعا که دشمن، تحریمها را با مشاهده آشوب 88 (دو قطبی سازی سیاسی) طراحی کرد، برای کسانی سنگین باشد. اما گستاخ شدن حریف به واسطه مشاهده دو قطبی شدگی طرف مقابل، پدیدهای رایج در دنیاست؛ چنانکه اخیرا «فرانسیس فوکویاما» در ریشه یابی جنگ اوکراین و جرئت روسیه به حمله گفت: «من فکر میکنم حمله پوتین، ناشی از درک او از ضعف آمریکا بود که برای هر ناظر خارجی آشکار است. سیاست خارجی ما به دلیل دوقطبی شدن باور نکردنی کشور، مختل شده. از این نظر، احتمالا تحولات 6 ژانویه (حمله حامیان ترامپ به کنگره به بهانه وقوع تقلب) یک رویداد بحرانی بود. پیش از آن، روسیه ممکن بود انتظار داشته باشد که بایدن، آمریکا را به نقش سابق خود برگرداند. حمله به ساختمان کنگره و تلاش بعدی برای عادی نشان دادن آن، ثابت کرد که چیزی عمیقاً پوسیده در جامعه آمریکا وجود دارد. آمریکا واقعاً ضعیف شده، هم در ادراک و هم در واقع. این ضعف، ویژگی جامعه بشدت قطبی شده است. اجماع قدیمی دوحزبی مبنی بر حمایت از نقش بین المللی قوی آمریکا در دنیا از بین رفته است. بحران اوکراین و سیاست ما در قبال آن را باید در درون جستوجو کرد».
6- خطرناکتر از منافذ برجام در تضعیف برنامه هستهای و ضمنا تشدید تحریمها، نقشه برجامیزاسیون بود. همان که رئیسوقت سرویس جاسوسی انگلیس به عنوان فرصت تدریجی نُرمالیزاسیون و انقلاب زدایی یاد کرد. در این فرآیند قرار بود شخصیت و اراده مستقل از دولت- ملت ایران مضمحل شود و پاسخ هر مطالبه ملی برای حل مشکلات متنوع، به دیدن دم کدخدا و التماس از او حوالت داده شود. سند این مدعا اظهارات برخی مدیران وقت است، مبنی بر اینکه ما در ایران فقط در زمینه پخت آبگوشت بزباش توانمندی داریم و برای حل مشکلات، از تولید و اشتغال گرفته تا آلودگی هوا و آب خوردن، باید تحریمها برداشته شود و بنابراین، باید برای برجامهای بعدی هم مذاکره کرد! این غفلت یا تغافل در حالی بود که «کریس بکمایر» معاون جان کری، سال 94 در اوج هیجانات برجامی گفت: «ایران، به خاطر انقلاب 1979 تحریم است»!
7- همین موج غفلت و تغافل، بر سر برخی مدیران تاخته بود که آمریکای پسا برجام را طلبکارتر کرد. در این دوره، ادعا شد نه باید برنامه نظامی را گسترش داد و موشکی تولید یا آزمایش کرد، نه نیروگاه با سوخت فسیلی ساخت، نه مرگ بر اسرائیل گفت و نه نفوذ راهبردی در منطقه داشت و از متحدان خود حمایت کرد؛ چرا که آمریکا را میرنجاند! هنگامی هم که آمریکا به شکل متواتر، توافق را زیر پا میگذاشت، توجیه میشد. تا اینکه ترامپ کل توافق را زیر پا گذاشت و بررسیها آشکار کرد دولتمرد ارشد ما به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا «تضمین» داده که «حتی در صورت خروج آمریکا و برگرداندن تحریم ها، ایران به برجام پایبند بماند»! (نشریه آمریکایی پولیتیکو، 22 اردیبهشت 97، سخنرانی موگرینی در کنفرانس اتحادیه اروپا). نباید تعجب کرد که «ریچاردهاویت» مسئول تهیه «سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط با ایران»، 15 آبان 95 گفته باشد «توافق با ایران، یک نقطه عطف بود. ما باید دفتر نمایندگی خود را در تهران افتتاح، و مذاکره درباره حقوق بشر را از سر بگیریم. نیروهایی در داخل ایران، در حال اعمال فشار بر حاکمیت هستند و ما امیدواریم گزارش ما باعث پیشرفت در این زمینه شود. اروپا در ایران نفوذ دارد، ولی آمریکا از این نفوذ برخوردار نیست. ما میخواهیم از این اهرم استفاده کنیم و به جنگ در سوریه و یمن پایان دهیم و به سوی ساختار جدید امنیتی در خاورمیانه حرکت کنیم».
8- نظام جمهوری اسلامی اما در گرماگرم مذاکره، از جنگ جاری دشمن غافل نشد، که این رهنمود امیر مومنان علیهالسلام است: «ولا تدفعن صلحا دعاک الیه عدوک... و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه، فان العدو ربّما قارب لیتغفل، فخذ بالحزم، و اتهم فی ذلک حسن الظن. از صلح با دشمن، وقتی او ترا بدان میخواند، رو مگردان... اما پس از صلح، کاملا از دشمن حذر کن، چه بسا که نزدیکی جوید تا غافلگیر کند. پس احتیاط را در پیش بگیر و حسن ظن را متهم شمار». درست در شرایطی که برخی خواص، استدلالهای دشمن درباره ضرورت کاهش نفوذ منطقهای و توانمندی نظامی ایران را تکرار میکردند، نظام به برکت رهبری حکیمانه رهبر انقلاب توانست نقشی تاریخ ساز در تحولات منطقه ایفا کند و دو جنگ تحمیلی به منطقه تحت عناوین جنگ جهانی چهارم و سوم را چنان مغلوبه سازد که مقدمهای برای عبور از جهان تک قطبی به جهان چند قطبی باشد. بر اساس همین فرآیند بود که روزنامه آلمانی تاگساشپیگل نوشت: «ایران پس از چهار دهه، به یک قدرت بزرگ تبدیل شده است»؛ نشریه آمریکایی نشنال اینترست تاکید کرد: «تجربه 40 ساله میگوید آمریکا باید از منطقه خاورمیانه خارج شود» و روزنامه واشنگتن تایمز خاطر نشان کرد «نفوذ آمریکا در خاورمیانه به خاطر طراحی و نفوذ ایران، رو به نابودی است».
9- طلسم فلجکننده «برجامیزاسیون» شکسته است. نشریه آمریکایی فارن افرز به تازگی نوشت «اختلافات رئیسجمهور فعلی ایران با سَلَف خود، چشمگیر است. سیاست خارجی بر بهبود روابط با همسایگان، روسیه و چین متمرکز شده، نه آمریکا و اروپا. رئیسی، اقتصاد ایران را وابسته نمیکند. او «اقتصاد مقاومتی» مد نظر رهبر ایران را پیگیری میکند». این نشریه، همچنین آبان ماه گذشته نوشته بود: «تهران در حال تدارک دور تازهای از سیاست خارجی تهاجمی است. ایران با باور اینکه واشنگتن بر پایه فریب و بیاحترامی رفتار میکند، بر اهرم سازی اقتصادی و نظامی علیه دشمن دیرین متمرکز شده است... احیای برجام، ستون اصلی دیپلماسی دولت جدید را تشکیل نمیدهد. بلکه موضع این دولت مبتنی بر دو اصل است: گسترش توانمندی برای مقابله به مثل سریع در برابر آمریکا در صورت تخطی از توافق و گسستن پیوند فرصت های اقتصادی با برجام از طریق ایجاد اقتصاد خودکفا و آسیا محور. مقامات ایران که از دسترسی به مزایای برجام محروم ماندهاند، اکنون با تقویت صنایع داخلی و تقویت روابط با قدرتهای نوظهور، به دنبال ایجاد اقتصاد مقاوم در برابر تحریمها هستند. ایران همچنین روی گسترش متحدانش در منطقه و نفوذ اقتصادی بیشتر تمرکز کرده است. مقامات ایرانی میگویند مذاکره کنندگان غربی، دستورالعملی برای طرح موضوعات دیگر، مانند نقش منطقهای و برنامه موشکی ایران دارند و این تاکتیکی برای گرفتن امتیاز بدون دادن امتیاز، و ممانعت از یک راهحل واقعی است. آمریکا در برابر تلاش ایران برای آزاد سازی گروگانها در لبنان، همکاری در سرنگونی طالبان در 2001 و پایبندی کامل به برجام، هیچ حسن نیتی نشان نداده. از این رو، دولت جدیدی پیش بینی میکند که توافق تازه، جرقه افزایش فشار آمریکا باشد تا ایران، سودی از توافق نبرد. راهبرد تهران، ایستادگی در برابر نفوذ آمریکا در تمام زمینهها و دادن پاسخ تهدید با تهدید پاسخ است».
10- تصورش را بکنید: اگر 80 سال قبل، به آن سرباز درمانده ایرانی در برابر اشغال کشورش توسط متفقین گفته میشد روزی میآید که ایران، متجاوزان را بشدت مجازات میکند و با موشکهای نقطه زن، پایگاههای شان را در هم میکوبد. حتی در خیال او هم نمیگنجید. باورکردنی نبود که ایران تو سری خور، روزگاری چنان قدرتمند شود که زهره از دشمنان بدرد. نتانیاهو بود که چند ماه قبل در «کنست» به نفتالی بنت گفت: «ایران به خوبی می داند ما ضعیف هستیم. به شهرکها و کشتی ما حمله کرد؛ اما هیچ پاسخی ندید. این یعنی، ضعف شما را شناسایی کرده و پیشروی میکند». حالا دو پایگاه عملیاتی آنها در منطقه با موشکهای دقیق نقطه زن در هم کوبیده شده است.
محمد ایمانی